با امام شهدا:
جنگى كه در سال 1359 عليه جمهورى اسلامى شروع شد، اگرچه از طرف صدام بدبخت و روسياه بود، اما پشت سر اين قضيه يك پروژة بينالمللىِ استكبارى بود براى زمين زدن نهضت اسلامى و انقلاب اسلامى. تحليلگران غربى تحليل كردند و فهميدند و درست هم فهميدند كه اين انقلاب فقط اين نيست كه يك رژيم دستنشانده را در ايران از بين برده است و اين كشور عظيم و پربركت را از سيطرة استكبار خارج كرده؛ بلكه اين حركت الهامبخش خواهد شد، دنياى اسلام را تكان خواهد داد، ملتها را به فكر خواهد انداخت. همين هم شد: فلسطين به فكر افتاد، كشورهاى شمال آفريقا به فكر افتادند، در تمام دنياى اسلام حركت و جنب و جوش هويتيابىِ اسلامى شروع شد كه تا امروز هم همچنان رو به توسعه و گسترش است. چون فهميدند كه اينجا كانون الهامبخش دنياى اسلام خواهد شد، گفتند جمهورى اسلامى را بايد ما به هر كيفيتى هست، از بين ببريم. لذا با اينكه منطقه، منطقة خطيرى است، منطقة نفت است و غربىها خيلى به مسئلة نفت و خليج فارس اهميت ميدهند و امنيتِ اينجا برايشان حياتى است، ليكن درعينحال وارد ميدان شدند، صدام را تقويت كردند، بلكه او را تشجيع كردند كه اين جنگ را شروع كند؛ او هم چون آدم نادانِ كلهشقِ قدرتطلبِ خامى بود، خيال ميكرد كه حالا مىآيد دو سه روزه يا چند هفتهاى مسئله را تمام ميكند و باقدرت برمىگردد سر جاى خود. لذا وارد اين جنگ شدند و هشت سال تمام ايران اسلامى فشارهاى همهجانبهاى را كه از سوى همة قدرتهاى بزرگ دنيا بر ايران از كانال جنگ وارد شد، تحمل كرد؛ اين خيلى مهم است. شوروىِ سابق از اين كانال به ايران فشار آورد، امريكا فشار آورد، پيمان ناتو - اروپايىها فشار آوردند، مرتجعين منطقه با انواع و اقسام طرق از اين كانال عليه جمهورى اسلامى فشار آوردند. يكى از اين فشارها هر انقلابى را، هر دولتى را به زانو درمىآورد و از پا مىانداخت؛ اما مجموع اين فشارها نه فقط جمهورى اسلامى را از پا درنياورد، بلكه ملت ايران را قوىتر و آگاهتر، و عزم و ارادة آنها را راسختر كرد و جمهورى اسلامى را روزبهروز به سمت قوت اسلامى و الهى پيشتر برد. ايستادگى در ميدان دفاع، چنين اثرى را به وجود آورد.