با سلام
لطفا برای دیدن پست های دلخواه خود بر روی آرشیو موضوعی دلخواه خود کلیک کنید.
امیدوارم اگر انتقادی و پیشنهادی دارید با من در میان بگذارید. .

لطفا برای دیدن پست های دلخواه خود بر روی آرشیو موضوعی دلخواه خود کلیک کنید.
امیدوارم اگر انتقادی و پیشنهادی دارید با من در میان بگذارید. .

وهابيت و تخريب قبور متبركه
بيانيه علماى مكه و نجد
علماى مكه در راس آنها، شيخ عبدالقادر شيبى كليددار خانه كعبه، به ديدن ابنسعود آمدند، ابن سعود سخنانى ايراد كرد و در ضمن آن از دعوت محمد بن عبدالوهاب ياد كرد و اظهار داشت كه احكام دينى ما، طبق فقه احمد بن حنبل است، حال اگر اين سخنان در نزد شما پذيرفته است، بياييد تا براى عمل كردن به كتاب خدا و سنتخلفاى راشدين با يكديگر بيعت كنيم. همه با او بيعت كردند.
سپس يكى از علماى مكه، از ابن سعود درخواست كرد كه مجلسى ترتيب بدهد تا علماى مكه و نجد در اصول و فروع به مباحثه بپردازند، وى اين پيشنهاد را پذيرفت و در روز يازدهم جمادى الاولى، پانزده نفر از علماى مكه و هفت نفر از علماى نجد، اجتماع كردند و مدتى باهم بحث كردند و در پايان بيانيهاى از طرف علماى مكه صادر شد، مبنى بر اين كه در پارهاى از مسائل اصولى، ميان علماى مكه و علماى نجد، موافقت گرديد، از جمله اين كه هركس ميان خود و خدا واسطه قرار دهد، كافر است و تا سه بار توبه داده مىشود و اگر توبه نكرد، بايد كشته شود. ديگر ساختمان بر روى قبور و چراغ روشن كردن در اطراف قبور و نماز خواندن در كنار آنها حرام است. و نيز اگر كسى خدا را به جاه و مقام كسى بخواند، مرتكب بدعتشده و بدعت در اسلام حرام است (1) .
" ويران ساختن مقابر و مشاهد حجاز به وسيله وهابيان "
وقتى كه وهابيان وارد طائف شدند، گنبد مدفن ابن عباس را خراب كردند، چنان كه اين كار را يكبار ديگر نيز انجام داده بودند و هنگامى كه وارد مكه شدند، قبههاى قبرهاى عبدالمطلب جد پيامبرصلى الله عليه وآله و ابوطالب عموى پيامبر و خديجه امالمؤمنين (همسر اول پيامبر) و همچنين بناى زادگاه پيامبر و فاطمه زهراعليها السلام را با خاك يكسان نمودند.
در جده قبه قبر حوا را ويران ساختند و بهطور كلى تمام مقابر و مزارات را در مكه، جده و طائف و نواحى آنها از بين بردند و زمانى هم كه مدينه را محاصره كرده بودند، مسجد و مزار حمزه و مقبره شهداى احد را كه بيرون شهر بود، خراب كردند.
مرحوم علامه امين مىنويسد:
«و شايع است كه آنها گنبد مرقد مطهر نبوى را هم به توپ بستند، اما خود وهابيها منكر چنين چيزى هستند. چون اين خبر به گوش ملت ايران رسيد، سخت دچار نگرانى شد و علما و بزرگان اجتماع كردند و اين پيشآمد را امرى بزرگ تلقى نمودند و ما در دمشق از يكى از علماى بزرگ خراسان و از شهر مقدس مشهد تلگرافى دريافت نموديم كه طى آن حقيقت قضيه را از ما سئوال كرده بودند، سپس دولت ايران گروهى را براى تحقيق به حجاز اعزام داشتند، تا از حقيقت ماجرا دولتخويش را مطلع سازند (2) .
پس از تسلط وهابيها بر مدينه منوره قاضى القضات وهابيها، شيخ عبدالله بنبليهد در ماه رمضان 1344 از مكه به مدينه آمد و اعلاميهاى صادر نمود و ضمن آن از اهل مدينه سئوال كرد كه درباره خراب كردن قبهها و مزارات چه مىگويند؟ بسيارى از مردم از ترس جوابى ندادند و بعضى از آنان خراب كردن را لازم دانستند و متن سئوال و جواب را منتشر ساخت» .
دو بيتيهاي گل زهرا (س)
|
گل زهرا جهان گردد فدايت |
فداي خاك پاك كربلايت |
|
عنايت كن براي خاك بوسي |
شبي آيم در دارالشفايت |
|
گل زهرا فداي محنت تو |
فداي نالههاي غربت تو |
|
عزيزي آنچنان بر در گه حق |
شفا باشد به خاك تربت تو |
|
گل زهرا تويي مهر جبينم |
كه با داغ تو عمري همنشينم |
|
گل زهرا از آن ترسم بميرم |
وليكن كربلايت را نبينم |
|
گل زهرا گرفتم خو به نامت |
نشسته مرغ دل بر روي بامت |
|
ز طفلي انسي دارم با غم تو |
قبولم كن كه باشم من غلامت |
|
گل زهرا دلم خون شد برايت |
دمادم گريه دارم در عزايت |
|
گا زهرا دلم ميخواست يك شب |
ببوسم خاك پاك كربلايت |
|
گل زهرا گل در خون نشسته |
جهان گشته همه بزم وصالت |
|
گل زهرا تويي درمان دردم |
نظر كن چهره و رخسار زردم |
|
به چشم لطف خود سويم نظر كن |
كه نوميد از سر كويت نگردم |
|
گل زهرا گل گلهاي آزاد |
غمت هرگز نخواهد رفت از ياد |
|
رسد از آسمان و دشت و دريا |
هنوز از داغ جانسوز تو دريا |
|
گل زهرا دل از عالم بُريدي |
بلا را با دل و جانت خريدي |
|
خدا مي داند اي مظلوم عالم |
چه دردي روز عاشورا كشيدي |
|
گل زهرا گل باغ دل من |
صفاي آستان منزل من |
|
زِ طفلي با غم تو خو گرفتم |
سرشته با غَمَت آب و گِل من |
|
گل زهرا به لب نام تو دارم |
چو مرغي لانه بر بام تو دارم |
|
سيرم كردهاي در بند عشقت |
نظر بر دانه و دان تو دارم |
|
گل زهرا تو آقاي بهشتي |
گل گلهاي زيباي بهشتي |
|
بهشت بي تو زيبايي ندارد |
گل زهرا تو معناي بهشتي |
|
گل زهرا توئي ورد لب من |
توئي تنها مُراد و مطلب من |
|
گل زهرا برايت گريه دارم |
شب و روز از عزايت گريهدارم |
|
گل زهرا شدم غمگين ز داغت |
به ياد كربلايت گريهدارم |
|
گل زهرا توئي مُهر و نمازم |
تو هستي قبلة راز و نيازم |
|
براي ديدن كربُبَلايت |
چو شمعي قطره قطره مي گدازم |
|
گل زهرا كفن شد بوريايت |
دل عالم شده پر خون برايت |
|
ملائك تا قيامت اشك ريزان |
پريشان كرده گيسو در عزايت |
|
گل زهرا گل گلهاي محزون |
نشسته جسم تو در لجه خون |
|
زِ داغ سوزناك و جانگدازت |
شده چشمان مهدي چشمة خون |
|
گل زهرا جهان خون گريه دارد |
زِ داغت آسمان خون گريه دارد |
راههاي ارتباط با امام عصر(ع)
راه ايجاد و ارتباط با اهل بيت(ع) و مخصوصاً حضرت وليّعصر(ع) عبارت است از «معرفت خداوند متعال» و بعد «اطاعت محض از پروردگار». اين دو، موجب حبّ به خداوند و محبّت نسبت به همة کساني که خداوند آنها را دوست ميدارد؛ مثل انبيا و اوصيا ـ مخصوصاً علاقه و ارتباط با محمّد و آل محمّد(ع) ـ ميشود که نزديکترين آنها به ما حضرت صاحبالامر(ع) است.
لازم نيست که انسان در پي اين باشد که به خدمت حضرت وليّعصر(ع) تشرّف حاصل کند. بلکه شايد خواندن دو رکعت نماز و سپس توسل به ائمه(ع) بهتر از تشرّف باشد، زيرا هرجا که باشيم آن حضرت ميبيند و ميشنوند. ضمناً عبادت در زمان غيبت افضل از عبادت در زمان حضور است و زيارت هر کدام از ائمه اطهار(ع) مانند زيارت خود حضرت حجّت(ع) است.
در زمان غيبت عنايات و الطاف امام زمان(ع) نسبت به محبّان و شيعيانش زياد ديده شده. باب بقا و حضور کلّاً مسدود نيست، بلکه اصل «رؤيت جسماني» را هم نميشود انکار کرد. ما در درياي زندگي در حال غرق شدن هستيم. دستگيري «وليّ خدا» لازم است تا سالم به مقصد برسيم. بايد به وليّعصر(ع) استغاثه کنيم که مسير را روشن سازد و ما را تا مقصد همراه خود ببرد.
کجا رفتند کساني که با صاحبالزّمان(ع) ارتباط داشتند؟ ما خود را بيچاره کردهايم که قطع ارتباط نمودهايم و گويا هيچ چيز نداريم. اگر بفرماييد: به آن حضرت دسترسي نداريم؟ جواب شما اين است که چرا به انجام واجبات و ارتکاب محرّمات ملتزم نيستيد. او به همين امر از ما راضي است. ترک واجبات و ارتکاب محرّمات، حجاب و نقاب ديدار ما از آن حضرت است.
تنها پيدا کردن و ديدن آن حضرت(ع) مهم نيست. زيرا ديدن آن حضرت در عرفات يا در جاي ديگر که هميشه ميسور نميشود و ممکن نيست. [امّا] اگر مشرّف شديد به آن حضرت نگوييد که از خدا براي من زن، خانه، دفع فلان بيماري يا امراض بهخصوص و... بخواه. زيرا اينها چندان اهميت ندارد. همچنين آقاي ديگري گفت: در اعتکاف مسجد کوفه آن حضرت را در خواب ديدم که به من فرمود: اينهايي که به اينجا آمدند از مؤمنين خوب هستند ولي هر کس حاجتي دارد و براي برآورده شدن حاجت خود آمده است مانند خانه، فرزند. و هيچکدام براي من نيامدهاند. مطلب همينطور است. هر کدام در فکر حوائج شخصي خود هستيم و به فکر آن حضرت نيستيم.
هر کسي بايد به فکر خود باشد و راهي براي ارتباط با حضرت حجّت(ع) و فرج شخصي خويش پيدا کند؛ خواه ظهور و فرج آن حضرت دور باشد يا نزديک. عدهاي بودهاند که گويا حضرت غايب در پيش آنها حاضر و ناظر بوده است. آن حضرت آنقدر به ما نزديک و از حال ما باخبر است امّا ما از او غافل و بيخبريم و ميپنداريم که دوريم! حيف که ما قدردانِ نعمتِ ولايت نيستيم.
حاج محمّدعلي فشندي(ره) هنگام تشرف به محضر حضرت صاحب(ع) عرض ميکند: مردم دعاي توسل ميخوانند و در انتظار شما هستند و شما را ميخواهند و دوستان شما ناراحتند. حضرت ميفرمايد: دوستان ما ناراحت نيستند! کساني که منتظر فرج هستند که براي خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه براي برآوردن حاجات شخصي خود. آري! تشنگان را جرعة وصال و شيفتگان جمال را آب حيات و معرفت ميدهند. آيا ما تشنة معرفت و طالب ديدار هستيم و آن حضرت آب نميدهد با آنکه کارش دادرسي به همه است و به مضطرّان عالم رسيدگي ميکند؟!
آن حضرت از چشم ظالمان محجوب (= پنهان) است. «المحجوب عن اعين الظالمين» امّا کساني که نه ظالمند و نه رفيق ظالمند و نه با ظالمان معاشرند و نه در خانه و محلّة ظالمان هستند، آن حضرت از ديدة آنها محجوب نيستند. ثانياً ديدن با چشم موضوعيت ندارد بلکه طريق و وسيلهاي است براي حصول يقين. اگر آدم از پشت پرده، صدايي را شنيد و بودن گويندهاي را يقين کرد و او براي ما خبرهايي داد که مطابق با واقع شد، [ما] به وجود گوينده، يقين پيدا ميکنيم هرچند چشمانمان او را نبيند. ثالثاً همين ديدن را خيلي از بزرگان علماي ما هم ادّعا کردهاند، که اگر بگوييم آنها دروغگو بودهاند، ديگر معلوم است که ما در چه حالي هستيم.
چرا حضرت بيمناک و خائف هستند؟
در زيارت حضرت غايب(ع) وارد شده است: «السلام عليک ايّها المهذّب الخائف» [= سلام بر تو اي آراستة بيمناک]. با اينکه انسان خائن، خائف است «الخائن خائف» و شخص مهذّب و بيگناه و پاک، از کسي بيم ندارد؛ امّا آن حضرت با آن حريم پاک، از اظهار (و نشان دادن خود) خائف است. او به خاطر گناهان و به خاطر اعمال [بد] ما است که [بيش از] هزار سال در بيابانها در به در و خائف است. سبب غيبت امام زمان(ع) خود ما هستيم. زيرا دستمان به او نميرسد وگرنه، اگر در ميان ما بيايد و ظاهر و حاضر شود چه کسي او را ميکُشد؟ آيا جنّيان او را ميکُشند يا ما انسانها؟ ما پيشتر و در طول تاريخ ائمه(ع) امتحان خود را پس دادهايم!
شايد از بعضي از روايات استفاده شود که عمر حضرت حجّت(ع) در پس از ظهور زياد نباشد. لذا بعضي از منتظران حضرتش از اين جهت ناراحتند، امّا فکر نميکنند که يک روز [حکومت و زندگي با آن حضرت] به سالها ميارزد.
دعا ميکنيم که خداوند کام ما شيعيان را با فرج امام زمان(ع) شيرين گرداند
امام زمان(ع) ناظر اعمال ما
چيزي که باعث شرمندگي و خجالتزدگي ما ميشود اين است که امام زمان(ع) همه چيز را ميداند و همه چيز را ميشنود. معصومين(ع) «عين الله الناظرة و اذن الله السامعه الواعيه» [= يعني چشم بينا و گوش شنواي خداوند] هستند. اگر حرفي زده ميشود حتي قبل از آنکه ديگران و کساني که در مجلس هستند، بشنوند، آنها ميشنوند. چرا کاري نميکنيد که هميشه خودتان را پيش آن حضرت ببيند؟ [اگر] ما او را نميبينيم، او که ما را ميبيند. پس چرا اينقدر دوريم؟ آيا نبايد توجه داشته باشيم که ما رئيسي داريم که بر احوال ما ناظر است؟ واي بر احوال ما اگر در کارهايمان او را ناظر نبينيم و يا او را در همهجا ناظر ندانيم! با وجود اعتقاد به داشتن رئيسي که «عين الله الناظر\» است آيا ميتوانيم از نظر الهي فرار کنيم يا خود را پنهان کنيم؟ چه پاسخي خواهيم داد؟
چقدر سخت است اگر براي ما اين امر ملکه نشود که در هر کاري که ميخواهيم اقدام کنيم و انجام دهيم ابتدا «رضايت» و «عدم رضايت» او را در نظر نگيريم و رضايت و خشنودي او را جلب ننماييم! ما بايد رضا و ميل امام زمان(ع) را در کارها به دست آوريم. در امور اجتماعي نبايد به ديگران نگاه کنيم و از اين و آن پيروي کنيم. زيرا اين افراد معصوم نيستند، هرچند بزرگ و بزرگوار باشند. اگر در راه امام عصر(ع) باشيم چنانچه به ما بد و ناسزا هم بگويند نبايد ناراحت شويم بلکه همچنان بايد در آن راهِ حق و حقيقت ثابتقدم و استوار باشيم.
انصاف اين است که در زمان نزديک به ظهور که ظلم فراگير ميشود به افرادي که در دين و ايمان باقي ميمانند، عنايات و الطاف خاصّي ميشود تا از دين خارج نشوند. زيرا حضرت وليّعصر(ع) تکيهگاه مردم است و کساني که تکيهگاهشان امام باشد، کوهِ ايمانند. ما اهل علم در هر حال بايد به وظيفة خود عمل کنيم. نوکرهاي امام زمان(ع) عموماً بايد عمل به وظيفه کنند، توسلات را هم داشته باشند.
برگرفته از : شيعه نيوز نسخه قابل چاپ
تاريخ : 01/11/1387 بازگشت
دعاي فرج، دواي همه دردها
گفتارهايي از آيتالله بهجت
او به خاطر گناهان و به خاطر اعمال [بد] ما است که [بيش از] هزار سال در بيابانها در به در و خائف است. سبب غيبت امام زمان(ع) خود ما هستيم. زيرا دستمان به او نميرسد وگرنه، اگر در ميان ما بيايد و ظاهر و حاضر شود چه کسي او را ميکُشد؟ آيا جنّيان او را ميکُشند يا ما انسانها؟ ما پيشتر و در طول تاريخ ائمه(ع) امتحان خود را پس دادهايم!
اشاره:
اين گفتار، گوهرهاي گرانارجِ پراكندهاي بوده كه به همّت بعضي از شاگردان فقيه فرزانه، و پارساي صاحبدل حضرت آيتالله العظمي بهجت گردآوري شده و در چند جلد كتاب با عناوين «در محضر بهجت»، «فيضي از وراي سكوت» و... به چاپ رسيده است. اين قلم به سائقة دوستي و عشق به اولياي حق، بياناتي را كه عمدتاً پيرامون اهميت «دعا براي تعجيل در فرج» آن موعود مهربان بوده، به گونهاي متصل و مرتبط كنار هم قرار داده تا شكل گفتاري منسجم يافته است.
محور اين گفتار را بيشتر، دعاي خالصانه و تائبانه براي فرج و همچنين ناظر و حاضر ديدن آن حجّت حيّ موجود موعود به خود اختصاص داده است.
بهترين كار براي به هلاكت نيفتادن در آخرالزّمان، دعاي فرج امام زمان(ع) است؛ البته دعايی كه در همة اعمال ما اثر بگذارد. قطعاً اگر كساني در دعا جدّي و راستگو باشند، مبصراتي (= ديدنيهايي) خواهند داشت. بايد دعا را با شرايط آن خواند و «توبه از گناهان» از جملة شرايط دعا است.
مخصوصاً دعاي شريف «عظم البلا و برح الخفا» را بخوانيم و از خدا بخواهيم كه صاحب كار را برساند. با او باشيم. اگر رساند كه رساند و اگر نرساند [حداقل] از كنار او دور نشويم. از رضاي او دور نرويم. [امام زمان(ع)] حرفهايي [را] كه ما با يكديگر ميزنيم، ميداند. در هر حال براي تعجيل در امر فرج و رفع نگرانيها و گرفتاريها و نجات و اصلاح حال مؤمنين [اين دعا] را بخوانيم: «اللّهمّ اكشف هذه الغمّـ[ عن هذه الامّـ[ بظهوره» خداوندا با ظهور حضرت حجّت(ع) اين ناراحتي و نگراني را از اين امّت برطرف نما! تنها انتظار فرج كافي نيست «تهيّأ» (= آمادگي)، اطاعت و بندگي نيز لازم است؛ مخصوصاً با توجّه به قضايايي كه پيش از ظهور امام زمان(ع) واقع ميشود به حدّي كه «ملئت ظلماً و جوراً». خدا ميداند كه به واسطة ضعف ايمان بر سر افراد چه ميآيد. خدا كند كه ظهور آن حضرت با عافيت مطلق براي اهل ايمان باشد و زود تحقّق پيدا كند.
ابتلائات شيعه امروز بسيار زياد است. از ظلم و ستم و بلا و فشاري كه بر سر اسلام و مسلمانان ـ به خصوص اهل ايمان ـ ميآيد، كارد به استخوان رسيده است. بيماريهاي مختلف و حوادث زياد شده است. بايد در مشاهد مشرّفه و مواقف مهمّه براي رفع ابتلائات شيعه دعا كرد و تضرّع نمود. ما بايد از همه بخواهيم كه متوسل شوند و دعا كنند و تضرّع نمايند تا بلكه فرجي حاصل شود. دعاي فرج اگر موجب فرج عمومي نشود براي دعا كننده موجب فرج خواهد بود. ـ إنشاءالله ـ چنانچه در بعضي از روايات آمده: «دعا كنيد كه در آن فرج شماست». برخي از مردم به مرحوم آقاي شيخ حسنعلي تهراني متوسل ميشدند و نتيجه ميگرفتند ولي متوجّه امام عصر(ع) نيستند. ما بايد به بيش از اينها به امام عصر(ع)متوسل باشيم تا نتيجه بگيريم. اگر اهل ايمان، پناهگاه حقيقي خود ـ حضرت صاحب(ع) ـ را بشناسد و به آن پناه برند امكان ندارد كه از آن ناحيه مورد عنايت واقع نشوند.
از مهمترين دعاها، دعاي فرج امام زمان(ع) است. همة مشكلات مردم و حكومتها از غيبت آن حضرت است. براي رفع مشكلات اجتماعي و حوائج مردم بايد همانطوري دعا كرد كه انسان براي رفع مشكل خودش دعا ميكند. دعا اگر دعا باشد تأثير خواهد كرد».
دعاي تعجيل فرج، دواي دردهاي ماست. در روايت است كه در آخرالزمان همه هلاك ميشوند، مگر كساني كه براي فرج دعا كنند. «إلّا من دعا بالفرج». ائمه(ع) ما با اين بيان، خيلي به اهل ايمان و شيعيان عنايت كردهاند تا خود را بشناسند. يعني اگر براي فرج دعا ميكنيد علامت آن است كه هنوز ايمانتان پابرجاست. [معصومين(ع)] فرمودهاند: در آخرالزمان اين دعاي فرج را كه دعاي «تثبيت در دين» است بخوانيم: «يا الله، يا رحمان، يا رحيم يا مقلّب القلوب، ثبّت قلبي علي دينك» در زمان غيبت به خواندن دعاي «اللّهمّ عرّفني نفسك...» سفارش شده است. به حجّ كه ميرويد اهمّ حاجات را از خدا بخواهيد و آن فرج حضرت وليّعصر(ع) است كه فرج بشريّت است. بعد از آن نابودي حكومتهاي فاسد و جائر را بخواهيد. خدا كند راهي براي «شرح صدر» پيدا كنيم كه به واسطة رئيس و [سَروَرمان] تحيّر قلبيمان برطرف شود. «فرج» ولو يك ساعت باشد، بعد از آن روشنايي است ائمه(ع) ما اين مطلب را با ما اتمام حجّت كردهاند و فرمودهاند: «براي فرج بسيار دعا كنيد»، البته نه با لقلقة زبان. خود امام در مسجد سهله، جمكران، در خواب و بيداري در گوش افرادي از دوستانش بدون اينکه او را ببيند، فرموده است: «فرج من نزديک است، دعا کنيد» يا به نقلي فرموده: «فرجم نزديک شده دعا کنيد «بداء» حاصل نشود». چه مصائبي بر امام زمان(ع) که مالک همة کرة زمين است وارد ميشود. آن حضرت در چه حالي هستند و ما در چه حالي! او در زندان است و خوشي و راحتي ندارد و ما چقدر از مطلب غافليم و توجه نداريم. کساني که در خواب و بيداري تشرّف حاصل نمودهاند از آن حضرت شنيدهاند که فرموده است: «براي تعجيل فرج من زياد دعا کنيد». خدا ميداند تعداد اين دعاها بايد چقدر باشند تا مصلحت ظهور فراهم آيد. بايد دعا را با شرايط آن انجام داد و توبه از گناهان از جمله شرايط دعا است. چنانکه فرمودهاند: «دعاء التائب مستجاب» نه اينکه براي تعجيل فرج دعا کنيم [در حالي که] کارهايمان براي تبعيد (= به تأخير انداختن و دور کردن) آن حضرت باشد.
خدا چه صبري داده به حضرت غايب(ع) که هزار سال ميبيند بر سر مسلمانها چه بلاهايي ميآيد و خود آنها چه بلاهايي بر سر هم ميآورند و همه را تحمّل ميکند. اميدواريم خداوند براي يک مشت شيعة مظلوم، صاحبشان را برساند زيرا در عالم چنين سابقه نداشته و ندارد که رئيس و رهبري از مريدان و لشکرش اين قدر غيبت طولاني داشته باشد. چه بايد گفت؟ معلوم نيست تا کي! در تمام امّتهاي گذشته مقدّر شده است ولي در هيچ امّتي چنين غيبتي با وقتِ نامعلوم و غير مقدّر اتفاق نيفتاده است.
اگر بدانيم دعاي ما اثر دارد و باز دعا نکنيم، مقصرّيم. حضرت غايب(ع) عجب صبري دارند! با اينکه از تمام آنچه که ما ميدانيم يا نميدانيم اطّلاع دارد و از همة امور و مشکلات و گرفتاريهاي ما باخبر است.
خود حضرت مهدي(ع) هم منتظر روز موعود است و خودش ميداند که چه وقت ظهور ميکند. اينکه گفته ميشود آن حضرت وقت ظهورش را نميداند، درست نيست. دعاي تعجيل فرج دواي همة دردهاي ماست. ميپرسند: «چرا اين همه دعا ميکنيم مستجاب نميشود؟» [پاسخ اين است:] شرط استجابت دعا، توبه است. لذا ملائکه ميگويند: چرا دعا را با شرطش ـ که توبه باشد ـ به جا نميآوريد تا مستجاب شود؟ ما بايد امام زمان(ع) را حاضر فرض کنيم. هرجا ميرود، برويم و ميتوانيم! ولي گويا نميخواهيم در راه رضاي آن حضرت باشيم، نه اينکه رضاي آن حضرت را نميدانيم يا نميتوانيم تحصيل کنيم. مهمتر از دعا براي تعجيل فرج، دعا براي ايمان و ثبات قدم در عقيده و عدم انکار آن حضرت تا ظهور او ميباشد. اگر ظهور آن حضرت نزديک باشد، بايد هر کس خود را براي آن روز مهيّا سازد از جمله آنکه از گناهان توبه کند. همين توبه باعث ميشود که اين همه بلاهايي که بر سر شيعه آمده، از سر شيعه رفع و دفع گردد.
آقايي که زياد به مسجد جمکران ميرود، ميگفت: «امام زمان(ع) را در مسجد جمکران ديدم به من فرمود: «به دلسوختگان ما بگو براي ما دعا کنند». او هزار سال است که زنداني است. لذا هر کسي که براي حاجتي به مکان مقدّسي مانند مسجد جمکران ميرود بايد که اعظم حاجت (= بزرگترين خواسته) نزد آن «واسطة فيض» ـ يعني فرج خود آن حضرت ـ را از خدا بخواهد. حضرت غايب(ع) داراي بالاترين علوم است و «اسم اعظم» پيش از همه در نزد خود آن حضرت است، با اينهمه به هر کس که در خواب يا بيداري به حضورش مشرّف شده، فرموده است: «براي من دعا کنيد». در حالي که [امام زمان(ع)] مُرده را زنده ميکند، خود در زندان وسيع [دنيا] به سر ميبَرد. امّا در مورد خود حق ندارد، هرچند براي ديگران ـ مخصوصاً در امور فردي ـ عنايت خاصّي دارد امّا در امور اجتماعي که مربوط به خود آن حضرت است، خير! خدا کند ارتباط شيعه و اهل ايمان، با امام زمان(ع) قوّت بگيرد تا در مقام صبر، صبر و تحمّل کنند. [يقيناً] دعا در امر تعجيل فرج آن حضرت مؤثر است، امّا نه لقلقة زبان و «عجّل فرجه» خشک و خالي. دعاي فرج مثل نماز نافله، عمل مستحبّي است. يعني راستي وجدّي از غيبت امام متأثر باشيم و از خدا بخواهيم که فاصلة هزار و چندصد ساله را که ميان مردم و «واسطة فيض» افتاده است، برطرف شود و به پايان برسد. دعاي باحالِ حُزن و اندوه و با تأثر قلبي از مردم واقع نميشود. اگر ميشد، قطعاً وضع اينطور نبود. راه خلاص از گرفتاريها، منحصر است به دعا کردن در خلوات براي فرج وليّعصر(ع) آن هم با خلوص و صدق نيّت و همراه با توبه تا رابطة ما با وليّامر و امام زمان(ع) قوي نشود، کار ما درست نخواهد شد و قوّت رابطة ما با وليّامر(ع) هم در اصلاح نفس است.
روز شمار دهه مبارك فجر انقلاب اسلامي
12 بهمن سالگرد ورود امام ( ره ) به كشور
13 بهمن انقلاب اسلامي سي سال تلاش براي رشد و شكوفايي فرهنگ و هنر اسلامي – ايران
14 بهمن انقلاب اسلامي سي سال عدالت خواهي ، سازندگي و محروميت زدايي
15 بهمن انقلاب اسلامي سي سال زندگي با افتخار در سايه قرآن ، پيامبر اعظم و عترت ( ع )
16 بهمن انقلاب اسلامي سي سال نقش آفريني جوانان ، خودباوري ، نوآوري و شكوفايي علمي
17 بهمن انقلاب اسلامي سي سال پايداري ، ايثار ، جهاد و شهادت
18 بهمن انقلاب اسلامي سي سال اتحاد ملي ، احياي ارزشهاي اسلامي و زمينه سازي حكومت جهاني مهدي موعود ( عج )
19 بهمن انقلاب اسلامي سي سال مردم سالاري ديني ، توانمندي بسيج و نيروهاي مسلح ، امنيت و افتدارملي
20 بهمن انقلاب اسلامي سي سال حضور آگاهانه زنان در عرصه هاي اجتماعي و تحكيم بنيان خانواده
21 بهمن انقلاب اسلامي سي سال بيداري و وحدت اسلامي ، حمايت از مستضعفان جهان و استكبار ستيزي
22 بهمن انقلاب اسلامي سي سال حضور حماسي ، استقلال ، آزادي ، جمهوري اسلاميدهه مبارك فجر در نگاه امام خميني ( ره )
· در 22 بهمن دست انتقام حق از آستين ملت رزمنده ايران بيرون آمد و نصرت اعجاز آميز اسلام بر كفر ، تحقق يافت .
· انقلاب اسلامي ما ، انقلابي است كه بدست مردم صورت گرفته ، مردم انقلاب كرده اند و مردم بايد آن را به آخر برسانند .
· انقلاب ما انقلاب اسلامي است ، چون متكي بر اسلام است .
· امروز هر ندايي برخلاف انقلاب اسلامي ، برخلاف جمهوري اسلامي بلند شود ، به نفع اجانب است .
· انقلاب ايران ايران با قدرت به پيش مي رود و هر روز انسجام و استحكامش فزوني مي يابد و مخالفانش با شكست مواجه مي شوند .
· مي خواهيم انقلابمان را صادر كنيم ، نمي خواهيم با شمشير باشد ، بلكه مي خواهيم با تبليغ باشد .
· امروز همه قشرها مسئوليت حفظ آبروي اسلام و انقلاب اسلامي را دارند .
· اگر اين نهضت و انقلاب اسلامي ، هيچ نداشت ، جز اين تحولي كه در بانوان و در جوانان ما پيدا شد ، اين يك امري بود كه كافي بود براي كشور ما .
· 22 بهمن ، غلبه ايمان بر كفر و الله بر طاغوت و اسلام بركفر بود .
· اين انقلاب بزرگ است كه دست جهان خواران و ستم گران را از ايران بزرگ كوتاه كرد ، با تاييدات غيبي الهي پيروز گرديد .
· انقلاب اسلامي ايران با تاييد خداوند منان در سطح جهان در حال گسترش است .
· برتري انقلاب ايران در مقايسه با ساير انقلابات به دليل ماهيت اسلامي آن است .
تنیس روی میز.تیراندازی.
فوتبال دستی. مسابقات ورزشی برادران
دارت .کبدی
ثبت نام:سه شنبه 22 بهمن ماه ساعت 8شب
شامگاه و همایش بسیجیان مسجد توفیق
وعده:3 شنبه 22 بهمن ماه ساعت 7شب
ستاد بزرگداشت دهه فجر 87
دهه فجر 87 گرامی باد
سخنرانی و گرامیداشت
سی امین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران
وعده: یکشنبه 20 بهمن ماه پس از نماز عشاء
در مسجد توفیق
ستاد بزرگداشت دهه فجر 87
دهه فجر 87 گرامی باد
دیدار با خانواده معظم شهیدان
وعده:یک شنبه 13 بهمن ماه ساعت 6 شب
جلوپایگاه
ستاد بزرگداشت دهه فجر 87
بسمه تعالی
انقلاب ما انفجار نور بود . امام خمینی(ره)
صورتجلسه
در مورخه 5/11/87 در حضور اعضاء امضاکننده ذیل اولین جلسه ستاد برگزاری سی امین سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران –در محل مسجد توفیق تشکیل وبرنامه هائی بدین شرح مصوب گردید ومقرر شد بنحو احسن بمورد اجرا گذاشته شود:
1) 5شنبه 10/11/87فضا سازی ونصب پرده و تراکت مناسب با ایام عزاداری ماه صفرو شهادت ائمه اطهار(ع) .
2)جمعه11/11/87 شرکت بسیجیان در مسابقه کوهپیمائی و دومیدانی.ساعت 8صبح.از جلو مسجد
3)شنبه12/11/87فراخوانی ساکنین محل نسبت به ثبت نام در بسیج . با نصب اطلاعیه در سطح محل.و اعلام در مسجد.
4)یکشنبه13/11/87 دیدار با خانواده معظم شهیدان محل.
5)دوشنبه14/11/87 برگزاری نمایشگاه عکس دوران انقلاب در جلو مسجد.
6)سه شنبه 15/11/87 برگزاری سخنرانی میلاد امام موسی کاظم(ع). و تقدیم هدیه به متولدین دهه فجر1357
7)چهارشنبه 16/11/87 برگزاری مسابقه پیامک از طریق تلفن همراه.
8)پنجشنبه17/11/87برگزاری مسابقات حفظ سوره مبارکه فجر .در سطح نوجوانان
9)جمعه18/11/87 برگزاری مسابقات تیراندازی.فوتبال دستی.تنیس روی میز. دومیدانی.دارت. کبدی.باهمکاری شهرداری مشهد
10)شنبه19/11/87 سرکشی ورسیدگی به خانواده های محروم تحت پوشش خیریه امام مجتبی(ع)
11)یکشنبه20/11/87برگزاری مراسم سخنرانی در جمع نمازگزاران بمناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی.
12)دوشنبه21/11/87تجلیل از پیشکسوت فجرآفرین در محل. و سردادن ندای الله اکبر بصورت دستجمعی در خیابانها
13)سه شنبه22/11/87 شرکت دستجمعی در راهپیمائی وتشویق وتبلیغ همگان بدین منظور و برگزاری شامگاه و همایش بسیجیان.
سرکشی از خانواده محرومین تحت پوشش خیریه امام مجتبی(ع)
وعده: شنبه 19 بهمن ماه ساعت 4عصر
ستاد بزرگداشت دهه فجر 87
دهه فجر 87 گرامی باد
شرکت دستجمعی در راهپیمائی باشکوه 22 بهمن
وعده:سه شنبه 22 بهمن ماه ساعت 9 صبح
از جلو مسجد توفیق
ستاد بزرگداشت دهه فجر 87
دهه فجر 87 گرامی باد
تجلیل از پیشکسوت فجرآفرین
وعده:2 شنبه 21 بهمن ماه ساعت 7شب
حرکت از جلومسجد توفیق
ستاد بزرگداشت دهه فجر 87
شجاعت
مقام معظم رهبري در خاطرات خود فرمودند: در يكي از مجامع بين المللي، نطق پرشوري عليه تسلط قدرتها و نظام سلطه در دنيا، ايراد كردم و در حضور بيش از صد هيات نمايندگي و روساي دولتها، آمريكا و شوروي را با بردن نام كوبيدم و محكوم كردم. بعد از آن نطق، عده زيادي آمدند مرا تحسين كردند و گفتند : سخن شما درست است.
يكي از سران كشورها كه يك جوان انقلابي بود و البته بعد هم او را كشتند نزد من آمد و گفت: همه حرفهاي شما درست است، منتهي به شما بگويم، به خودتان نگاه نكنيد كه از آمريكا نمي ترسيد. همه اينهايي كه در اينجا نشسته اند از آمريكا مي ترسند! بعد سرش را نزديك آورد و گفت: من هم از آمريكا مي ترسم.
راه
جمكرانآقاي سيد حسن نصر الله (دبير كل حزب الله لبنان) مي گفت: يك دفعه به همراه شوروي حزب الله لبنان محضر مقام معظم رهبري بوديم. اوج سختي و تنگنايي ما بود و خيلي به حزب الله سخت مي گذشت. كنفرانس شرم الشيخ هم صورت گرفته بود، همه توطئه ها شده بود كه حزب الله را نابود كنند. موقعي كه ما با رهبر معظم جهان اسلام ديدار داشتيم، ايشان به ما اميد داد و فرمود: « شما پيروز مي شويد، اين چيزها زياد مهم نيست.»
سپس اضافه كردند: من در اداره امور كشور بعضي وقتها حل مسائل برايم دشوار مي شود و ديگر هيچ راهي پيدا نمي شود، به دوستان و اعوان و انصار مي گويم كه آماده شويد به جمكران برويم. راه قم را پيش مي گيريم و راهي مسجد جمكران مي شويم، بعد از راز و نياز با آقا، من احساس مي كنم همانجا دستي از غيب مرا راهنمائي مي كند و من در آنجا به تصميم مي رسم و مشكل بدين صورت حل مي شود و همان تصميم را عملي مي كنم.
همراه
با جوانانمشهديهايي كه سن آنان كفاف دهد، مي دانند مسجدي كه بنده در آن نماز مي خواندم، هميشه مملو از جمعيت بود و به خاطر اينكه با جوانان رابطه عاطفي برقرار مي كردم، بسياري از آنها جوان بودند.
يك روز جواني كه به عنوان مدگرايي پوستين وارونه پوشيده بود و صف اول نماز نشسته بود، مورد اعتراض قرار گرفت. حاجي بازاري محترم و فهميده اي در گوش جوان چيزي گفت كه آن جوان مضطرب شد!
فهميدم كه حاجي به او گفته است كه مناسب نيست با اين لباس صف اول بنشينيد! من به جوان گفتم: اتفاقا شما براي صف اول مناسب هستيد. همين جا بنشينيد. سپس به حاجي گفتم: چرا مي گويي اين جوان عقب برود، بگذار همه بدانند كه جوان با پوستين وارونه هم مي تواند به نماز جماعت بيايد و به ما اقتدا كند.
شرح نهج البلاغه
بسياري
از افراد بر اين باروند كه اولين شارح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد معتزلي است كه شرخش شهرت جهاني دارد، ولي واقعيت غير از آن است، چرا كه اولين شارح نهج البلاغه، مرحوم قطب راوندي بوده است كه شرحي دارد دو جلدي به نام « منهاج البراعه في شرح نهج البلاغه» چنان كه خود ابن ابي الحديد نيز بدين امر اعتراف كرده است، آنجا كه مي گويد: « كسي قبل از من – تا اندازه كه اطلاع دارم- به تفسير نهج البلاغه نپرداخته است، به جز يك نفر و آن سعيد بن هبه الله بن حسن، معروف به قطب الدين راوندي است.»نداي
"هل ناصر ينصرني" از كربلاي غزه...بار ديگر برگ سیاه و ننگین دیگری بر پرونده بزرگترین و جنایتکارترین رژیم اشغالگر صهیونیست افزوده شد و در آستانه عاشوراي حسيني، غزه قهرمان مقاوم، به صحرای کربلای دیگر تبدیل شد
.شهادت بیش
1300 زن ، مرد و كودك و صدها زخمی در حملات ددمنشانه زميني و هوايي ارتش غاصب صهیونیست و عدم پایبندی آن رژیم نامشروع به قوانین بین المللی و اصول انسانی و به تمسخر گرفتن طرحهای پوشالی صلح را به اثبات رسانيد.این جنایت که در سایه سکوت و تبانی برخي کشورهای عربی با آمریکا انجام ميشود، طبل رسوایی غرب در دفاع از حقوق بشر را بار دیگر به صدا درآورد
. حال اين سؤال را بايد از دولتمردان عرب و خامانديشان پرسيد:•
آیا باز هم براين باوريد که اسرائیل غاصب بدنبال صلح است؟•
آیا هنوز اثبات نشده که سکوت و سازش در برابر صهیونیسم مساوی جنایتگری اسرائیل است؟•
غیرت اسلامی ملتهای مسلمان باید آنها را در برابر این جنایات علیه مسلمانان مظلوم غزه به قیام و پاسخ به نداي هل ناصر ينصرني زنان و كودكان بي دفاع غزه وا دارد؟•
حال كه سازمان ملل و شورای امنیت و ساير مجامع بین المللی در نهایت بیشرمی چشمان خود را بر روی جنایات رژیم صهیونیسم بسته و فریاد مظلومانه مردم بی دفاع فلسطین را نمی شنوند باید به مبارزین فلسطین حق داد که در دفاع از خود آرامش را از صهیونیستهای جنایتکار بگیرند.لذا ضمن محکوم کردن این جنایت فجیع، تمام آزادمردان را به اتخاذ موضعی بیدارگرانه و غیرتمندانه براي حمايت از مردم مظلوم غزه فرا ميخوانيم
.ما اعضای وبلاگ آمادگی خود را در حمایت از ملت مظلوم فلسطین ونبرد با اسرائیل غاصب اعلام نموده منتظر اذن فرمانده کل قوا حضرت امام خامنه ای مدظله العالی هستیم
.اعضای وبلاگ